شب در به دری در کوچه ی عشق به من چشمای تو عشقو نشون داد
گله از رفتنت هرگز ندارم ولی از موندن یاد تو فریاد
قبله ینی حلقه ی چشم مستت... ضریح اونه که دست بزنم به دستت...
جای دخیل پامو ببند تو خونه ـت به جای مُهر سرم ـو بذار رو شونه ـت... سرم ـو بذار رو شونه ـت...
تو رفیق شاپرکها ، من تو فکر گلمونم
تو پی عطر گل سرخ ، من به یاد بوی نونم
دنیای تو بینهایت ؛ همه جاش مهمونی نور
دنیای من یه کف دست؛ روی سقف سرد یک گور
رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال و خسته ام
رفتی و ندیدی که بی تو چگــونه پــــر شکسته ام
من با تو فهمیدم خدا چه مهربونو ساده بود
که رنگو بویه گندمو به چهره ی تو داده بود
دلواپسی هامو بگیر از من غمهاتو ای آینه حاشا کن
قدری بخند و روشنی ها رو تو چشم خیس من تماشا کن
نرو با این حالت با قلب سرگردون تو که دلت اینجاست سرت رو برگردون
بمون که تنهایی برای هیچکس نیست بگو کجا میری با این چشای خیس
ساده بگم ساده بگم داهاتیم اهل همین نزدیکیا همسایه روشنیا همخونه تاریکیا
در حال حاضر 47 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 47 مهمان ها)