همیشه مقصدم بودی ، کجا با تو سفر کردم
چقد تنها برم دریا،چقد تنهایی برگردم
همیشه مقصدم بودی ، کجا با تو سفر کردم
چقد تنها برم دریا،چقد تنهایی برگردم
موهات قشلاق دستامه برام بن بسته هر کوچه
مث تالار آیینه به هر سمتی برم پوچه
هوایی میشم همین روزا ک میبینم هوامو داری
میخوام بدونم تا کی میخوای ببینی و به روت نیاری
مرگه هر لحظه برام، قامتم آب شده
دل پرطاقت من،دیگه بی تاب شده
حال من دست خودم نیس دیگه آروم نمیگیرم
دلم از کسی گرفته که میخوام براش بمیرم
موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونه
چ کردی با خودت آوازه خونِ شهر بی شاعر
من از بیگانگان هر گز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
دلبر و یار من تویی ، رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود،بودِ من
در حال حاضر 50 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 50 مهمان ها)