اتفاقا یادم نمیاد شب بود یا که صبح بودنوشته اصلی توسط SaSan69
باشه
چند روزه چس ناله مى کنى چرا
دلم پر بود یادم نیست حالم چطور بود
پای چشم سیاه به رنگ نصفه شب
تو دلم آفتاب سر ظهر بود
اتفاقا یادم نمیاد شب بود یا که صبح بودباشه
چند روزه چس ناله مى کنى چرا
دلم پر بود یادم نیست حالم چطور بود
پای چشم سیاه به رنگ نصفه شب
تو دلم آفتاب سر ظهر بود
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
رفیقان یک به یک رفتند مرا در خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که هم دردند
صابرجان این کنسرت رو ضبط نکردی ؟؟
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
ای غافل سالار کجایی ... نیستی ببینی...
شبـی کـه آواز نـی تــو شنیـدم
چــو آهـوی تشنـه پـی تـو دویـدم
دوان دوان تا لب چشمه رسیدم
نشـانـه‌ای از نــی و نغمـه نـدیـدم
مـن همه جــا ، پی تـو گشته‌ام
از مــه و مهــر ، نشـان گــرفتـه‌ام
بـــوی تــــو را ، ز گـل شنیـده‌ام
دامـــن گـــل ، از آن گــرفتـه‌ام
دل مــن سـرگشتــة تــوسـت نفســـم آغشتـــة تـــوســت
بـه بـاغ رؤیـاهـا ، چـو گلت بـویـم در آب و آئینـه ، چـو مـهــت جـویم
تو ای پــری کجایی ؟
در این شب یلدا ز پی ات پـویم
بـه خواب و بیداری سخنت گویم
تو ای پــری کجایی ..
آرام در رثای خودم گریه می‌کنم
در مجلس عزای خودم گریه می‌کنم
چونان مسافری که کسی نیست خویش او
چون چشمه پشت پای خودم گریه می‌کنم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خون میچکد ز ناله ی بلبل ، در این چمن
فریاد از تو گل ! که به هر خار خو کنی
دل بسته ام به باد ، به بوی شبی که زلف
بگشائی و مشام مرا مشک بو کنی
اینجاست یار گمشده گرد جهان مگرد
خود را بجوی سایه ! اگر جستجو کنی ..
در حال حاضر 309 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 309 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
