ساسان نه رفیق دهنت سرویس
خواب دیدم اومده خونه امون بزار از اول بگم.
من سی دی هام را داشتم مرتب میکردم یهویی دیدم زنگ خونه امون زده شد.
دیدم یه پسر تو سن هولوهوش 20 یا 22 ساله جلو در وایستاده گفتش سلام میثم چطوری؟
من صابر هستم.
من گیج هم نپرسیدم آدرس را کجا پیدا کردی از کجا میدونی من میثم هستم؟
از خواب بیدار شدم یاد افتاد این سوال ها را باید می پرسیدم.
خلاصه اومد تو حیاط یه پسر عینکی با مزه بود هندا 70 من هم تو حیاط بود بهش گفتم با این موتور میرم اسکن میگیرم ببین سی دها را میندازم تو سبد میرم کافی نت
همینجوری داشت به قیافه ی من نگاه میکرد گفتم صابر موتور بندازم بیرون بریم آخونده ها را سرویس کنیم؟
گفتش نه من خسته هستم بریم تو خونه یه خورده گپ بزنیم
آقا رفتیم طبقه پایین که اتاق من میشه از یخچال 150 هزارتومنی مشروب شیشه ای 400 تومنی در آوردم.
صابر هم عین آدمهایی که رفتن تو موزه داشت در و دیوار خونه امون را نگاه میکردم چند پک زدیم خلاصه من گفتم بهش که تو امیر کمر کمپانی هایی خارجی و ایرانی را شکستید کلی گپ زدیم بعدش هم با موتور رفتیم بیرون رو موتور داشتیم دلقک بازی در میوردیم که از خواب بیدار شدم.