میرم سراغ بوم و رنگ
شروع میشه دوباره جنگ ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
روزی تو مرا بینی میخانه درافتاده
دستار گرو کرده بیزار ز سجاده ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
من مست و حریفم مست
زلف خوش او در دست
احسنت زهی شاهد
شاباش زهی باده ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
این دلبر پر فتنه با جمله ی دستان ها
خوش خفته و جمله شب این عشرت آماده ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
ما مست شدیم و دل جدا شد
از ما بگریخت تا کجا شد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چون دید که بند عقل بگسست
در حال دلم گریزپا شد ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 151 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 151 مهمان ها)