سلام میثم جان
وقتی کاری رو گوش می کنی غیر از صدای خواننده هر چی می شنوی یعنی تنظیم
یه مثال کوچیک و البته عاشقانه بزنم!
من الان میگم:
صابرم خیلی دوسِت دارم!
پیش خودت همین جمله رو این طور تمرین کن:
اولین بار "صابر" رو خیلی آروم بگو و بعد "خیلی دوسِت دارم" رو بلند
دفعه ی بعد برعکس، "صابر" رو بلند بگو و بعد "خیلی دوسِت دارم" رو آروم
این می شه دو تا ملودی، دو تا آهنگ مختلف
حالا اگه این احساس رو بسپری به دست تنظیم کننده تا آرایش کنه کار رو، تزئین کنه یعنی روی اون جمله اون ملودی آرانژمان یا تنظیم صورت گرفته
و تنظیم کننده با توجه به علمی که به ساز های مختلف داره از پس این کار برمیاد
جرقه ی احساس رو هم آهنگساز به تنظیم کننده میده
اکثر کارایی که گوش می کنی اول با تنظیم شروع می شه
اینم آخرین مثال:
"دل من" اجرای داریوش از آلبوم آهای مردم دنیا
از لحظه یی که پلی می کنی کار رو تنظیم کننده (در اینجا آندوی بزرگ، آندارنیک آساطوریان) آرایش کرده، احساس آهنگساز رو (در اینجا محمد حیدری روان شاد)
برای مثال باز اگه از زهی های جادویی اوایل کار بگذریم که صدای اون دل خسته س!
صدای فلوتی که می شنوی تو این کار (تقریبن اواسط کار) صدای همون دل سوخته س!
که خب همینجوری نمی شه ساده تعریف کرد و ساده متوجه شد!
تنظیم کننده از آهنگساز خط می گیره و با توجه به اینکه چقدر مهارت تو این کار داره زیبایی آفرینی می کنه
البته الان دیگه تنظیم وجود نداره! مرد!