تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مُشکین دو گیسو در قفایی
به مُو گویی که سرگردون چرایی ...
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مُشکین دو گیسو در قفایی
به مُو گویی که سرگردون چرایی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خدمت بسی سسشعره و آثار روحیش همش همراه ادمه
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چه بگویم ؟ سخنی نیست .
می وزد از سر͵امید ، نسیمی
لیک ، تا زمزمه یی ساز کند
در همه خلوت͵صحرا
به رهش
نارونی نیست .
چه بگویم ؟ سخنی نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خاله کریستی (My Love ) پس از شکست دادن سرطان خون به میادین برگشت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 188 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 188 مهمان ها)