تو بکن برادر که خ د ا خوابه
خوابم میاد اما نمی تونم بخوابم!!!! اصن ی حس عجیبی!!!
سرگیجه گرفتم از بس اینستا و تلگرام و توییتر و ......چک کردم
اینجانفس بلورکافورمی بندد
مابین دونبض
سنگ برسنگ
جرقه میزند
هواخنجراست
آب خنجراست
زمین سنگ نمکیست یکپارچه
کرگدنی سرخم میکند
لیس میکشد
بادهان خالی...میجود..میجود
آنوقت
تفاله اش رابرزمین تف میکند
آنجاکمی آنطرف تر
پوستت چغرمیشود
در
فصل کرگدن ...
شیدا دابانی ...
![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
هنوزم چشمای تو مثل شبای پُر ستارست
هنوزم دیدن تو برام مثل عمر دوبارست
هنوزم وقتی میخندی دلم از شادی می لرزه
هنوزم با تو نشستن به همه دنیا می ارزه
اما افسوس تورو خواستن دیگه دیره ، دیگه دیره
ولی افسوس به نخواستن دلم آروم نمیگیره ، نمیگیره
تا گلی از سر ایوان تو پژمرد و فرو ریخت
شبنمی غم زده از گوشه ی چشمان من آویخت
تا گلی از سر ایوان تو پژمرد و فرو ریخت
شبنمی غم زده از گوشه ی چشمان من آویخت
دوری بین منو تو دوری ماه و تماشاست
دوری بین منو تو دوری ماهی و دریاست
اما افسوس تورو خواستن دیگه دیره ، دیگه دیره
ولی افسوس به نخواستن دلم آروم نمیگیره ، نمیگیره
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
سه ساعت خوابیدم الان بیدار شدم...
در حال حاضر 176 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 176 مهمان ها)