جنگجو ، جنگجو ،
از آشتی بگو ...![]()
جنگجو ، جنگجو ،
از آشتی بگو ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
خواب گندم زار از تو
بخشش و ایثار از تو ...
شکیلا ، شهیارِ جان ، عبدی جان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
انفجار عبدی جان در آسمان ، مبارک ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
بس که دل داغ داره از نوک خود کارش شعله می باره . . .![]()
در حال حاضر 21 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 21 مهمان ها)