می دونم وقتی دامنا میوفتن زنده گی سخت نیست آدما بی عرضن . . .
یه جوری تمام جهانم سیاهه
که شاید جز این رنگ ، چیزی نمونده ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
غزل گفته از تو ،
ولی منزوی نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یکی از زیباترین توصیف هایی که تا حالا تو یه ترانه شنیدم ...
نترسیدم اما سرم اومد آخر
تو دیدار اول ، تورو جا گذاشتم
مثل یوسفی که زلیخا نداره
خودم رو تو قصر تو ، تنها گذاشتم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خاموش گریه میکنی بر سینه ی دیوار
با بغض روشن میکنی سیگار با سیگار
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 135 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 135 مهمان ها)