هیچ می دونستید که با دیدن مریخ ، مشتری می شوید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
آه ای مسافران گم شده در غبار ،
با شما گمشده گانم ،
مرا لمس کنید ،
تن من مرده و روحم هم حیران شده است ،
تن من را به آتش بسپارید ،
روحم آزاد کنید ...
Milik ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
میلاد این تایر به سرا ، تنها کاری که کردن این بود :
به لجن کشیدن کلمات . . .
می گیری چی می گم !؟
منظورم اینه :
تمام کلمات رو از معنی تهی کردن . . .
از عشق به گیر تا موسیقی یِ زیر زمینی با امیر حسین مقصود لو . . .
آدم روش نمیشه بگه موسیقی یِ زیر زمینی ، همون جور که روش نمی شه بگه عشق . . .![]()
فاک ، ای کمین زده روی آلتی ،
دستان تو گهواره ی گرم و راحتی ،
بسان ماهیان هرجایی ،
از این کمین گاه هجرتی به بام دیگری
یاد آر که زالوصفتان عالمِ قفه اند ،
یار آر که عاشق شده گان محکوم به ســکــس اند ...
Milik ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 302 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 302 مهمان ها)