کو بیا بابا یه نقطه بذار می خوام به پاشم توی صورتت . . .![]()
می شود تنها ماند ،
می شود بی هم رفت ،
می شود درهم شد ،
می شود دریا شد ،
می توان عاشق بود ،
می توان با هم مرگ ،
می توان بیرحم شد ،
می توان ماهی شد ،
.
.
.
بی شک آن شب آن پلنگ ،
روی برکه روی ماهِ ماهیان را دیده بود ،
و به ایمان خودش شک آورد ،
ماه و ماهی و پلنگ ،
هر سه دیوانه ترینند ببین ،
ماه ، ماهی خواهد و برکه ، پلنگ ...
Milik ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
کاری به غلط املایی نه دارم . . .![]()
این اشعار من رو یه جایی ثبت کنید ، در زمانی که حالت طبیعی داشتم رو کنید برام ... با تشکر
نخست وزیر امام میلاد (ع)
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
خب بر گردیم به اون دوستِ نقطه ای مون . . .![]()
نظرت رو راجع به اشعار بگید ، دوست دارم بدونم چجوری می نویسم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 294 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 294 مهمان ها)