بدون تردید همین جوره . . .
بدون تردید همین جوره . . .
نوشته اصلی توسط Milik
یکی از اصلی ترین دلایلی که فکر می کنم ازدواج کردن توی
این مملکت با این قوانین ، احمقانه ست همینه :
کسی به یاد مریم های پر پر . . .
می دونی ایرج جنتی عطایی کدوم " مریم " رو می گه !؟
سکانس خود کشی یِ دخترِ کوردِ توی فیلم : لاک پشت ها هم پر واز می کنند ،
ساخته ی بهمن قبادی رو یاد - آر ، که خودش رو از بالای کوه پرت می کنه پایین . . .
مریم ، هم سر یکی از زندانی های نزدیک به ایرج جنتی عطایی بود که بعد از تیر بارونش
می ره کوردستان پیش پدر و مادرش . . . از درد و فشار ، یه روز . . . بالای کوه . . .
کار رو به حد می رسونه . . .
این خاکِ نفرینی ، مریم و ندا و سیمین و هزارونی دیگه رو بلعیده . . .
مرگ ، پایان کبوتر نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بچه شیرخواره چند ماهه از زیر آوار آوردن بیرون
دیگه به چی دلخوش کنم . نمیدانم به چه امید دارم زندگی می کنم
رئیس جمهوری که خودمم رفتم بهش رای دادم آمد تو زلزله زده ها وضعت رو دید ولی مثل همیشه فقط لبخند میزد
رئیس جمهوری که آمد و گفت مردم باید خودشان یه فکری به حال خودشان بکنند ما هم دعاگو هستیم
مردمی که داغدار زندگی و عزیزان از دست رفته رو دارن دیگه به چه امید و با کدام نیرو خانه ای که مسبب اصلی اون دولت بود رو از نو بنا کنن ..
اکثر مردمی که الان یه چادرم ندارن برای سکان اونوقت شماها توی تخت خواب گرم و نرم به خواب میرید در حالی که چند روز دیگه بارندگی و یخ بندان شروع میشه .
میشه واقعا لبخند زد ؟!
دیگه حالم از خودم و این جا هم به هم میخوره ..
که غیر از ما کسی به فکر ما نیست...
در حال حاضر 231 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 231 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول