ساسان و میثم چرا شماها چیزی نمیگین همیشه حرف میزدین چرا نیستین
ساسان و میثم چرا شماها چیزی نمیگین همیشه حرف میزدین چرا نیستین
تا تو به جانب جهان ،
آغوشتُ وامیکنی ،
خورشیدهای منتظر ،
تک تک به سمت من میان
ترانه های گم شده ،
سمفونی ها ناتموم ،
دوباره گی میکنن و
یه فرصت تازه میخوان ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ضرر نمیکنی ، بمون
ضرر نمیکنی ، بمون
ضرر نمیکنی ، بمون
ضرر نمیکنی ، بمون ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
برای گفتن من ،شعر هم به گِل مانده
در حال حاضر 238 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 238 مهمان ها)