دختر کو ندارد نشان از پدر
یک جور دوست داشتن هایي هم هستند که به زبان آورده نميشوند،
باید حسشان کرد،
مثلِ عشق های امروزي نیست كه دَم به ثانیه بيخِ گوشَت بگويد "دوستت دارم"،"عاشقتم" و "میمیرم برات" و رگبار استیکر قلب و بوسه،
دوستت دارم هايي از جنسِ مادربزرگ که
هر لحظه میتوان حسش کرد،
با یادآوریِ ساعتِ قرصایِ قند و چربيِ پدربزرگ
با به راه بودنِ همیشگيِ سماورِ کنجِ اتاق،
با پيچيدن عطرِ فسنجانِ سرظهرش توي كوچه،
با شنيدنِ يك خانوم تهِ اسمش ُشرمِ بعدش،
از آن دوست داشتنایي که
وقتِ سرما کُت مي شوند دورت و گرمت میکنند ،وقتِ ناراحتي گوش مي شوند براي دردها و شانه براي اشک هايت ،همان هايي که چشم میشوند وهمیشه مراقبت هستند ولبخند مي شوند رويِ لبهايت...
آنها که اگر کمي پشتِ تلفن صدایت گرفته باشد خودشان را به آب و آتش میزنند تا حالت خوب شود ..
دوست داشتن هايي كه تمامي ندارند و
با يک روز بي حوصلگي و بد اخلاقي از بين نميروند،
نه سرد میشوند نه تکراری،
"دوست دارم" هايي كه از دل برمي آيند و بر دل مينشينند...
هنوز این خسته از خود رو پاهاشه
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
در حال حاضر 185 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 185 مهمان ها)