اما به من چه ،
من نه مسلمانم ...
اما به من چه ،
من نه مسلمانم ...
اما به من چه ،
من نه مسلمانم ...
اما به من چه ،
من نه مسلمانم ...
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
شب من تار و سیاهه پایان نداره
تن من در شعر غربت سامان نداره
بعضی وقتا باید خودت برای رفتن
تصمیم بگیری نباید اجازه بدی
کسی دیگه ای برات این تصمیمو بگیره
در حال حاضر 222 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 222 مهمان ها)