یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
دور شد ،
صبر کرد ،
سوختنمو دید و رفت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
سرنوشتمو ببین ،
مهربون ترینشون
غصه هاش به من رسید ،
شادی هاش به دیگرون ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
عاشق این نوع موسیقی کار کردن هستم ،
البته فقط برای محسن یگانه ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چیزی نداشتم که بگویم ،
گریستم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میخواستم به سربازها بگویم
نامه های معشوقه هایشان را اگر بلند بلند بخوانند...
جنگ تمام میشود!!!
چیزی نداشتم که بگویم ،
گریستم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چیزی نداشتم که بگویم ،
گریستم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چیزی نداشتم که بگویم ،
گریستم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 300 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 300 مهمان ها)