به هر طرف که می چرخد
"تو" را می بیند!
آفتابگردانی که
خورشید هم حسرت سرگردانی اش را می کشد ...
....................
قایقت می شوم
بادبانم باش
بگذار هر چه حرف
پشت سرمان می زنند مردم
باد هوا باشد
دورترمان کند ...
....................بوی عطری آشناتو را
یک روز بیدار خواهد کرد،
حتا اگر یک عمر
خوابیده باشی
زیر سنگی سرد!
تا که از یاد تو خالی می شوم ...
... نخ نما، مانند قالی می شوم
ریشه داری در من و با بودنت ...
... مثل گلدان سفالی می شوم
شاخه هایم بی تو توفان دیده اند
زخمی چشم اهالی می شوم
پیش از این، سرمایه ام عشق تو بود
آس و پاس و دست خالی می شوم
شاهزاده، قصه ات را ترک کرد
... کوچه گرد این حوالی می شود
ساحلم ... با موج یادت، دلخوشم
غرق امواج خیالی می شوم
نازنینا!... رفته ای، اما هنوز ...
... با غمت، حالی به حالی می شوم
در حال حاضر 122 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 122 مهمان ها)