چشمهها با رود ميآميزند
و رودها با اقيانوس
بادهاي آسمان با حسي دلانگيز
تا ابد با هم پيوند ميگيرند
در جهان هيچچيز تنها نيست
همهچيز بنا بر اصلي آسماني
در يک روح ديدار ميکنند و ميآميزند
من و تو چرا نه؟
ویرایش توسط mehrab00 : 07-08-2018 در ساعت 02:57 AM
از خاطرات گمشده میآیم تابوتی از نگاه تو بر دوشم
بعد از تو من به رسمِ عزاداران غیر از لباسِ تیره نمیپوشم
در سردسیری از منِ بیهوده وقتی که پوچ و خسته و دلسردم
شب ها شبیه خواب و خیال انگار تب می کند تن تو در آغوشم
تکثیر می شوند و نمی میرند سلول های خاطره ات در من
انگار مانده چشم تو در چشمم لحن صدای گرمِ تو در گوشم
هرچند زیر اینهمه خاکستر، آتش بگیر و شعله بکش در من
حتی پس از گذشت هزاران سال روشن شو ای ستاره خاموشم
بعد از تو شاید عاقبتِ من نیز مانند خواجه حافظِ شیراز است
من زندهام به شعر و پس از مرگم مردُم نمیکنند فراموشم.....
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فراموش ميشوي گوي که هرگز نبودهاي⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀
در حال حاضر 143 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 143 مهمان ها)