الان دقیقاً در لحظه ای یَم که شدم
ولی فکر می کنم که نشدم . . .
الان دقیقاً در لحظه ای یَم که شدم
ولی فکر می کنم که نشدم . . .
اگه نشدی ،
پس چجوری شدی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تراوشات ذهن متروک یک دیوانه رو گذاشتم براتون ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هر چند که توهمم خیلی چیز بدی نیست . . .
چقدر روزام تخیلی تشریف دارن ..
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هر روز ،
هر لحظه ،
کاملا هیچ ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تو هم مثل زمونه به من نامهربونی
در حال حاضر 127 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 127 مهمان ها)