در اوجِ افتخار بمیریم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
امیر عباس هویدا
دکتر مصدق
نامی برتر تو تاریخ کشور
هراس های بیهوده
تا بوده همین بوده
گل گلدون من شکسته در باد
تو بیا تا دلم نکرده فریاد
گل شب بو دیگه شب بو نمیده
کی گل شب بو رو از شاخه چیده
گوشهء آسمون پر رنگین کمون
من مثه تاریکی تو مثل مهتاب
اگه باد از سرِِ زلف تو نگذره
من میرم گم میشم تو جنگل خواب
گل گلدون من ماه ایوُن من
از تو تنها شدم چو ماهی از آب
گل هر آرزو رفته از رنگ و بو
من شدم رودخونه دلم یه مرداب
آسمون آبی میشه اما گل خورشید
رو شاخه های بید دلش میگیره
دره مهتابی میشه اما گل مهتاب
از برکه های آب بالا نمیره
تو که دست تکون میدی
به ستاره جون میدی
میشکفه گل از گل باغ
وقتی چشمات هم میا
دو ستاره کم میاد
میسوزه شقایق از داغ
در حال حاضر 106 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 106 مهمان ها)