خب خوشحال شدم که سیگار نمی کشی
در مورد اون موضوع جنسی هم زیاد نگران نباش، نگران باش ولی خودتُ سرزنش نکن، اگه می تونی رابطه ی واقعی اگه هیچ جوره راه نداره حد اقل کنترل
حالا ول کنیم بریم جلو مفصل می شه
گفتی خواب دیدی از ابی خوندی چه حالی بوده اون حال!
من از اجرا کننده ها همین داریوش جانم و مرجان جان و گوگوش یک بار یادمه، دیگه چیزی یادم نمیاد بیش تر خالق ها رُ دیدم من!
من اکثر خواب هام از مدرسه س چی جا گذاشتم اون جا نمی دونم ولی تا این حد می دونم به ترین دوران زنده گی ی خودم رُ توی مدرسه می بینم و شاید بعد از اون اتفاق هیجان انگیزی نیفتاده واسه م
مدرسه مدرسه مدرسه عجیبه
دیگر هیچ...
به نظرم میون ما صابر و محسن و هادی البته هادی رُ دقیق نمی دونم می کشه یا نه هنوزم ولی ما چند نفر می کشیم اُه یادم رفت اضافه کن میلادمُ
امیرم فکر می کردم می کشه که اونم یه روز بهم گفت اصلن از سیگار خوشش نمیاد
به هر حال رفتار خوبی نیست اما اگر احساس واقعی ی یه سیگاری یا حد اقل خودمُ بگم بدون سانسور، باید بگم برای من گاهی اوقات سیگار واقعن می چسبه!
و این که گمون نمی کنم تا وقتی دل خوشی ی آن چنانی نباشه بذارمش کنار و گاهی اوقات هم شهوت گونه سیگار می کشم می سوزه درونم ولی باز می کشم باز حال میده!
خب اینم گوشه یی از احساسات شاید نادرست یه سیگاری!
بازم خوشحالم که اصلن نمی کشی سهندم
تمام
نوشته اصلی توسط harf
خب خوشحال شدم که سیگار نمی کشی
پاسخ با نقل قول
