غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر می زنه
غم میاد یواش یواش خونه ی دل در می زنه
یاد اون شبها میفتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمیشه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمیشه
اون بالا باد داره زاغ ابرا رو چوب می زنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه
غم تنهایی اسیرت می کنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه.
****به به عجب شعری****
غم تنهایی
شاعر: آرش سزاوار
آهنگساز: فریدون فروغی - آرش سزاوار
تنظیم کننده: واروژان (کبیر)
خواننده: زنده یاد فریدون فروغی
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
در حال حاضر 157 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 157 مهمان ها)