...
نگارینا دل و جانم ته داری ،
همه پیدا و پنهانم ته داری
نمی دونم که این درد از که دیروم
همی دونم که درمونم ته داری ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
الهی دل بلا بی دل بلا بی ،
کنه چشمان کره دل مبتلا بی
اگه چشمان نکردی دیدی بونی ،
چه دونستی دلم خوبان کجا بی ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
گر در یمنی چو با منی پیش منی ،
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی ،
خود در غلطم که من توام یا تو منی ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
حالیا مصلحت وقت در آن می بینم ،
که کشم به میخانه و خوش بنشینم
جام می گیرم از اهل ریا دور شوم ،
یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
سینه ی تنگ من و بار غم او هیهات ،
مرد این بار گران نیست دل مسکینم
بر دلم گردِ ستم هاست خدایا نپسند ،
که مکدر شود آینه ی مهرآیینم ...![]()
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
سر به آزادگی از خلق برآرم چون سنگ ،
گرد دهد دست که دامن ز خَسان برچینم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
یه روز یا شاید یه شب ،
با صدای زنده نام ایرج بسطامی ،
به مرگ سلام خواهم کرد
و پس از سال ها انتظار به چهره ام لبخند خواهم نشاند ...![]()
ویرایش توسط Milik : 07-03-2019 در ساعت 04:01 AM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
در حال حاضر 52 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 52 مهمان ها)