دل من جام لبریز از صفا بود از این دلها جدا بود
دل من جام لبریز از صفا بود از این دلها جدا بود
دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که می سوزد.![]()
دلم تنگ است
دلم می سوزد از باغی که میسوزد
نه دیداری
نه بیداری
نه دستی از سر یاری
مرا اشفته میدارد
چنین اشفته بازاری
هیچکس با من نیست ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
![]()
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
آرزوها تاریخ انقضا دارن، زمانش که بگذره برآورده شدنشون بی معنی میشه
در حال حاضر 48 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 48 مهمان ها)