تو دیگه به مقام پروفسوری ریسیدی مدرک ک.ون دادن از دانشگاه ک.ونیان دیوث گرفتینوشته اصلی توسط MrCrow
تو استاد دانشگاشون تشریف داری
تو دیگه به مقام پروفسوری ریسیدی مدرک ک.ون دادن از دانشگاه ک.ونیان دیوث گرفتیتو استاد دانشگاشون تشریف داری
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
چیزایی که شما تو ک...و...ن دادن بلدید هیچکس در دنیا بلد نیست تو پدر ک...و...ن دادن نوین هستیتو دیگه به مقام پروفسوری ریسیدی مدرک ک.ون دادن از دانشگاه ک.ونیان دیوث گرفتی
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
پدر نوین هم ک.ونت گذاشته دیوث جانی کچله منتظره تو هست چیزایی که یاد گرفتی رو واسه عمو جانی اجرا کن حال کنهچیزایی که شما تو ک...و...ن دادن بلدید هیچکس در دنیا بلد نیست تو پدر ک...و...ن دادن نوین هستی
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
به جانی هم دادی خیلی جلوتر از بقیه هم رده هاتی هر چند دیگه جانی واسه تو هیچی به حساب میادپدر نوین هم ک.ونت گذاشته دیوث جانی کچله منتظره تو هست چیزایی که یاد گرفتی رو واسه عمو جانی اجرا کن حال کنه
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
به هر طرف که می چرخد
"تو" را می بیند!
آفتابگردانی که
خورشید هم حسرت سرگردانی اش را می کشد ...
....................
قایقت می شوم
بادبانم باش
بگذار هر چه حرف
پشت سرمان می زنند مردم
باد هوا باشد
دورترمان کند ...
....................بوی عطری آشناتو را
یک روز بیدار خواهد کرد،
حتا اگر یک عمر
خوابیده باشی
زیر سنگی سرد!
جانی میگفت ک.ون میلاد بهترین ک.ون تو تمام عمرش بوده میگه میلاد بیا بخورشبه جانی هم دادی خیلی جلوتر از بقیه هم رده هاتی هر چند دیگه جانی واسه تو هیچی به حساب میاد
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
تا که از یاد تو خالی می شوم ...
... نخ نما، مانند قالی می شوم
ریشه داری در من و با بودنت ...
... مثل گلدان سفالی می شوم
شاخه هایم بی تو توفان دیده اند
زخمی چشم اهالی می شوم
پیش از این، سرمایه ام عشق تو بود
آس و پاس و دست خالی می شوم
شاهزاده، قصه ات را ترک کرد
... کوچه گرد این حوالی می شود
ساحلم ... با موج یادت، دلخوشم
غرق امواج خیالی می شوم
نازنینا!... رفته ای، اما هنوز ...
... با غمت، حالی به حالی می شوم
پس باهاش حرف هم زدی دیگه چه خبرجانی میگفت ک.ون میلاد بهترین ک.ون تو تمام عمرش بوده میگه میلاد بیا بخورش
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 72 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 72 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول