تو اگه 25 باشی من به همه مجمع کیون مجانی با سس اضافه می دم
تو را بر در نشاند او به طراری که میآید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
همیشه داشته ها را بگا نه نداشته ها را
لبخند تو در چشم من انگار شراب است...
این شاعر عاشق...به همان،خنده خراب است.
من عاشق عشقم...چه بسوزم...چه بسازم...
عشق است...که هر کار کند...عین ثواب است...
معشوق اگر...خون مرا ریخت...
به حق ریخت...
خون ریزی معشوق هم...از روی حساب است
تب کردن تو...مردن من...هر دو بهانه ست..
عشق است...که بین من و تو...
در تب و تاب است...
در حال حاضر 143 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 143 مهمان ها)