باوجود اينهمه درد و غم تو زندگى، ديگه از مرگ هراسى ندارم..
باوجود اينهمه درد و غم تو زندگى، ديگه از مرگ هراسى ندارم..
نمی دونم چرا همش فکر می کنم 90 در 100 مشکلات زنده گیم به یه نحوی به سیسک مربوط میشه
البته بی هم زبونی هم دردِ بزرگی یِ
من که از رابطه احساسی و عاطفی متنفرم
فرهاد و گربه های سیاه، از کوچینی تا اوج رو کسی نزده؟
برای گفتن من شعر هم به گل مانده. نمانده عمری و دگر صدها سخن به دل مانده
سیلِ عرق زیرِ این روسری
چشمان هیزِ دوتا مشتری
تشویشم از خشم تند پدر
عاشق شدن زیر خطِ خطر
آتش شدم زیر حجم تنت
با بوی تندِ پس گردنت
سنگینی چشم تو روی من
آثار چنگ تو روی بدن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 171 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 171 مهمان ها)