پدر است دیگر چه میشه کرد یا به زن گرفتن ما گیر میده یا به بیکاری ما گیر میده یا به طرز حرف زدن من تو جمع گیر میده کلا گیر رو ما رادارش قفل کرده رو ما
پدر است دیگر چه میشه کرد یا به زن گرفتن ما گیر میده یا به بیکاری ما گیر میده یا به طرز حرف زدن من تو جمع گیر میده کلا گیر رو ما رادارش قفل کرده رو ما
البته دایی ما ناگفته نمونه تو دوره ی مزوزوئیک الان زندگی میکنه
خو حق با پدر جانه
آپلودهای خود را ب ما بسپارید
لامصب چه اسکنی زدم از کاورها کیفیت دیوونه ای
حیف ، حیف ، حیف ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
5 فروردین طلوع م بود ..نوشته اصلی توسط harf
خا حالا
گفتم هفته اول عیدی دگه
زنده باشیمرسی ساسان که جواب دادی
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
تولدت مبارک هادی جونم
الهی که فقط خوشی ببینی نازنین
انقدر اینو میگم تا بره تو وجودت!:
من مسافر غریبِ جنگل سبز چشاتم!
عاشق تنهایی رفتن زیر آفتاب نگاتم!
فقط همین!
چیز دیگه یی ندارم عزیز!
....ولی همین که به یادمی بسه .
دمت گرم
همین م خیلی قشنگه منتها باید درکش کرد ..
چندتا دوست دارم که در طول روز بیش از 10 بار یادشون میوفتم و خاطرشون برام خیلی عزیز هستش یکی از اون رفقا هادی هستش هادی دوست داشتنی
در حال حاضر 204 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 204 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
