میگذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
میگذره اما به سختی
دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره
مثل اون پرنده که دلش گرفته تو قفس
پرندههای قفسی عادت دارن به بیکسی
عمرشون رو بی همنفس کز میکنن کنج قفس
نمیدونن سفر چیه عاشق در به در کیه
هر کی بریزه شادونه فکر میکنن خداشونه
یه عمره بیحبیبن با آسمون غریبن
این همه نعمت اما همیشه بینصیبن
چه میدونن به چی میگن ستاره
چه میدونن دنیا کیا بهاره
چه میدونن عاشق میشه چه آسون
پرنده زیر بارون
تو آسمون ندیدن خورشید چه نوری داره
چشمهی کوه مشرق چه راه دوری داره
قفس به این بزرگی کاشکی پرنده بودم
مهم نبود پریدن ولی برنده بودم
فرقی نداره وقتی ندونی و نب...
زیباترین حرفت را بگو
شکنجهی پنهانِ سکوتت را آشکاره کن
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانهیی بیهوده میخوانید. ــ
چرا که ترانهی ما
ترانهی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست.
حتا بگذار آفتاب نیز بر نیاید
به خاطرِ فردای ما اگر
بر ماش منتی ست؛
چرا که عشق
خود فرداست
خود همیشه است.
من هنوزم مث سگ می ترسم
از کتاب ِ دینی ِ بچگیام
از فرشته های روی شونه هام
که نمی ذارن باهات هیجا بیام
نگران بی گناهی ِ توام
نکنه مست بشم تو گریه هات
نکنه دست منو رها کنی
موقع رد شدن از پل صراط
اینجوری نگام نکن که داغم و
لحظه لحظه التماسم به توئه
من هنوزم مث سگ می ترسم
از نمازی که حواسم به توئه
آینه قرآن غروب بدرقه
گریه های دم آخرم کجاست?!
من دلم می خواد به معراج برم
تو می دونی بالش پرم کجاست؟
نمی دونی که چیکار کرده چشات
با من ِ ترسوی سجاده پرست
می دوه عطر ِ تو رو دشت تنم
مث یه آهوی ِ رم کرده ی مست
میون هلهله ی فرشته ها
یه نفر پیرهن تور تو رو بافت
من سرم گرم خدا بود و یکی
تا سحر موهای بور تو رو بافت
من هنوزم مث سگ می ترسم
عرق رو گونه هام از شرمه
روزه هامو دونه دونه می خورم
دست تو مثل جهنم گرمه
آینه قرآن غروب بدرقه
گریه های دم آخرم کجاست?!
من دلم می خواد به معراج برم
تو می دونی بالش پرم کجاست؟
حسین غیاثی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ساسان چند روز از رمضان را روزه گرفتی؟
دوستان کسی ترانه من بی تو میمیرم عماد رام رو کسی داره بدجوری دنبالشم
در حال حاضر 127 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 127 مهمان ها)