من به لحظه های بی حادثه ، عادت میکنم ....
من به لحظه های بی حادثه ، عادت میکنم ....
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از همون حرف های ساده بزن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حیف ، حیف ، حیف ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مرسى سهند جون، مخلصم داداش
بانو جان ، فرفری مویِ غزل سازِ منی
بانو جان ، عشق خاموشِ غزل های منی
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
در حال حاضر 115 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 115 مهمان ها)