@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
چقدر گل بشوی، باد پرپرت بکند
چقدر گریه کنی، گریه لاغرت بکند
چقدر صبر کنی تا بزرگ تر بشوی
که دستهای پدر، روسری سرت بکند
به گریه از لب دیوار پیش رو بپری
جهان روانه ی دیوار دیگرت بکند
به رازهای تنی تازه اعتماد کنی
و یک تصادف بی ربط، مادرت بکند
شبیه آهویی گوشه ی طویله شوی
که زندگی بکنی، زندگی خرت بکند
لباس تا شده ای روی بند رخت شوی
عبور هر ابری، روز و شب ترت بکند
چقدر صبر کنی تا دوباره پرت شوی
که زندگی یک فنجان لب پرت بکند
فرار کن طرف مرگ، التماسش کن
فرار کن... شاید مرگ باورت بکند ...
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
هی…!
آدم در تنهايی است كه می پوسد و پوك می شود و خودش هم حاليش نيست.
می دانی؟ تنهايی مثل ته كفش می ماند؛ يكباره نگاه می كنی می بينی سوراخ شده.
يكباره می فهمی كه يك چيزی ديگر نيست.
بيشتر آدمهای دنيا در هر شغلی كه باشند از خودشان هرگز نمی پرسند چرا چنين شغلی دارند.
چيزهای ديگر هم هست كه آدم دنبال دليلش نمی گردد. يكيش مثلاً تنهايی است. . .
خيلی ها فكر می كنند سلامتی بزر گ ترين نعمت است، ولی سخت در اشتباه اند.
وقتی سالم باشی و در تنهايی دست و پا بزنی، آنی مريض می شوی، بدترين نحوست ها می آيد سراغت، غم از در و ديوارت می بارد، كپك می زنی...!
عباس معروفی
مشکل دنیا این است که آدمهای باهوش پر از شک هستند
در حالیکه آدمهای احمق پر از اعتماد به نفس .
چارلز بوکوفسکی
در حال حاضر 253 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 253 مهمان ها)