من عابر خیابان بی کسی ام
که از وحشتِ تنهایی خود فریاد می زند ...
من عابر خیابان بی کسی ام
که از وحشتِ تنهایی خود فریاد می زند ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
گِله ها خیلی زیادن قد دیوارهای شهر
چی بگم گفتنی ها همیشه تلخن مثل زهر
سر درد گردن درد کمر درد چشم درد موزیک نباشه درد اینا دوباره میشه
بسوزه عاشقی همون که قلب من به خاطرش شکست
می گفت که عشقمون شده همه اش هوس
هيچ تنها و غريبى، طاقت غربت چشماتو نداره
ى لحظه فکر کردم ميثم آخونده رو توى متروچاقو زده
لعنت بهش که حمله کرده طرف مست بوده آخه چرا به روحانی و مردم ؟؟؟
درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچ کسی حالی کرد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
آلبوم استاد فرشید اعرابی بی نظیر تشریف داره ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 175 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 175 مهمان ها)