تابستانِ 1386 . . .
تا 18سالگی زندگی برام کش اومد اما از بعدش تا الان مث برق و باد گذشت و نمی دونم 30 ب بعد چی پیش میاد(البته امیدوارم از بین برم!)
موسیقی فیلم اولین خون که رسول گذاشت حتما بگیرین
من آن زندانی محکوم اعدامم که شب تا صبح
به گوش قفل های بسته از اعجاز می خوانم
کسی از ناله های تلخم آهنگی نخواهد ساخت
پتو را می کشم روی سرم آواز می خوانم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
از صب تا شب تو خونه افسرده و خسته
در حال حاضر 159 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 159 مهمان ها)