وقتی که تو خواب و خیال
سر روی شونه م میذاری
منو بغل کن و بگو
بهم چقدر دوسم داری
وقتی که تو دستای تو
گریه ی بارون میزنه
یکی با قلب عاشقش
واست داره جون میکنه
بغضتو بشکن و یه شب
تهرونُ بارونی بکن
اگه تو هم عاشقمی
عشقتو زندونی نکن
بدون مقصد و هدف
مترو سواری بکنیم
دنیا رو منتظر نذار
باید یه کاری بکنیم
نفس بکش تو این هوا
هوای دلتنگی من
شونه به شونه دلم
کنار من قدم بزن
تهرون فقط با عطر تو
برای من مقدسه
دلتنگیای زندگی
با تو به اخر میرسه
دوباره در خیال من خاطرهام جون گرفت
از رو لبم خنده سفر کردو به صحرا گریخت
سنگ می‌كشم بر دوش ،
سنگِ الفاظ
سنگِ قوافی ،
تا زندانی بسازم و در آن محبوس بمانم ؛
زندانِ دوست داشتن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
علی عبدلمالکی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
بعد از مدت ها آهنگ داد
تا دیر نشده جلوی رامو بگیر نذار برم نذار برم نذار برممن عاشقتم دستامو بگیر نذار برم نذار برم نذار برم
هرجا بری اسمم روته دیوونه
خودت هیچی دلت چطور میتونه
یکی دوتا که نیست خاطراتمون
یه روز میای سراغم اینو بدون
منو از دست نده دلمو پس نده
به خدا اگه برم واسه دوتاییمون بده
منو دیوونه نکن بی کس و بی خونه نکن
دنیایی که با تو ساختمو دیگه ویرونه نکن
♫♫♫♫توی قلب من جاته ، پس بگیر بشین سر جات
میدونی که قلبم جدیه آخه مگه شوخی داره بات
پیش خودت نمیگی برم دلو چطور جمعش کنم
غمی که توی دلمه آخه چطور کمش کنم
هرجا بری اسمم روته دیوونه
خودت هیچی دلت چطور میتونه
یکی دوتا که نیست خاطراتمون
یه روز میای سراغم اینو بدون
منو از دست نده دلمو پس نده
به خدا اگه برم واسه دوتاییمون بده
منو دیوونه نکن بی کس و بی خونه نکن
دنیایی که با تو ساختمو دیگه ویرونه نکن
عجب آهنگی بود دمش گرم
چنان بریدم از خودم
ساعت صفر نمیرسد
انسان به پایان نمیرسد
در حال حاضر 172 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 172 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول