همیشه میگفت منو تو فقط دوستیم نه چیزه بیشتری، از نظره من که اینطور نبود من با تمامه وجودم باهاش حرف میزدم اون تمامه وقتشو با من حرف میزد حتی از باشگاه،خواب،دیدن سریال مورده علاقش و بیرون رفتنش میگذشت تا من ناراحت نشم و همیشه باهم حرف بزنیم، کلی بگم فقط موقع غذا خوردنو خواب و باهم صحبت نمیکردیم که البته یا فکرمون یا رویامون تو ذهته هم بود فکره این که یه روز بخوایم سرد بشیم برامون مثه یه جک بود یعنی واس اون من میدونسم که یه روز بخاطر یه نفر دیگه ترکم میکنه چون ما فقط دوست بودیم...
نمیفهمم آخه این که یه دوستیه ساده نبود ما تو دلمون تو وجودمون ماله هم دیگه بودیم وقتی داشتی وابستم میکردی یادت نبود که ما فقط دوستیم نه چیزه بیشتری؟
دوستیه هیچ دختر و پسری که به اندازه ما وابسته بودن معمولی نیست...
وقتی بهت میگم میخوام صداتو بشنوم یعنی حالم خیلی بده انقدر بد که به ندیدنت هم قانع شدم و فقط میخوام ملودیه صداتو بشنوم انقدر بد که حتی صدایه نفس کشیدنت بهم انرژی میده ولی خب تو همیشه کارت این بوده که هرچی برام خوبه رو ازم دور کنی،ولی باور کن گفتنه یه کلمه انقدر غرور نمیخواد که باهاش منو له کنی...
ما هنوز بلد نیستیم نامرد باشیم !
نامرد اونه که سر موقع نامردی کنه
نه همیشه ...!
مسعود كيميايي
ولی خدایی هرچقدرم نسبت به یکی بیتفاوت باشین، یادتون نره یروز با عشق نگاش میکردین یادتو نره چقد سعی میکرد خوشحالتون کنه، حرمتا رو نگه داریم :)
بدترين حسی كه ميشه به يه نفر داد اينه كه كاری كنی که حس كافی نبودن بهش دست بده بعدش تو راحت رد ميشی ميری ولي اون تا آخر عمر از خودش ميپرسه مگه من چی كم داشتم...
ساسی و سهند شما ها سر در میارن این دروس اختیاری یِ واحد های دانش گاه رو حتماً باید پاس کرد !؟
مدیریت بازرگانی 6 واحد اختیاری داره که جمعاً میشه 143 واحد .
تویِ نت درست و درمون نه نوشته . . . یه جا نوشته باید 133 تا پاس کنی . . .
در حال حاضر 166 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 166 مهمان ها)