با هر غروب جمعه می میرم
با هر غروب جمعه می بارم ...
ویرایش توسط Milik : 09-22-2017 در ساعت 09:43 PM
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
به تو فکر کردم ،
به تو آره آره
به تو فکر کردم ،
که بارون بباره
به تو فکر کردم ،
دوباره دوباره
به تو فکر کردن ،
عجب حالی داره
تو و خاک گلدون ،
با هم قوم و خویشین
من و باد و بارون ،
رفیق صمیمی
از این برکه باید ،
یه دریا بسازی
یه دریا به عمق ،
یه عشق قدیمی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
خوش به حالتون ،
مادراتون رو می بینید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 322 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 322 مهمان ها)