کدوم خدا دیوث . . .
دیوث ی بار اومدم مث ادم باهات حرف بزنما
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
کوه بودم ، کودکم را رود رود از دست دادم
گریه کردم ، چشم هایم را چه زود از دست دادم..
کوه ، سرتاسر شکوه ، اما شکوهی را که دیدی
تا بهار از شانه هایم پر گشود ، از دست دادم..
گرچه خالی ، سبزهزارانی که دیری بافتم را
_قالی ام را_ تار تار و پود پود از دست دادم
آن بهارانی که روزی وسعتش را بسط دادم
باری از گفتن چه سود؟ آری ، چه سود؟ از دست دادم
عشق آن چیزی که بیش از پیش در من بود را هم
آخر از دست شمایانِ حسود از دست دادم
آری از دست شما نامردمردم! آه او را
_گرچه هم از ابتدا با من نبود.._ از دست دادم ...
محمدحسین نجفی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کار آنجیلینا جولی هم مقوایی بیش نبود ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 75 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 75 مهمان ها)