[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]نوشته اصلی توسط Meysam Molaei
دوست عزیز من فرزاد بلوف نیستم من مازیار هستم
داداش تو کیفیت های منو تایید نمیکنی هی راه به راه اخراج میکنی چیکار کنم اونایی که درخواست میدن براشون ایمیج میدم اسکنر هم ندارم
از منم گله نکن یک سال بهت گفتم این فرزاد خادمی کیفیت اشغال میذاره تو انجمن گوش ندادی
ویرایش توسط mazyarahmadi20 : 10-01-2017 در ساعت 06:29 PM
غمهای مشترک..اصلاً نمی فهمم چرا این قدر می خوامت . . .
از 17 18 سالگی شروع میشه.. اول هیجان تجربه های جدید و جذاب بودن همه چی..
از 22 23 حس متفکری و تمسخر همه چی.. 27 28 پرخاشگری و داد و بیداد با همه کس و همه چیز جنگ..
31 32 به بعد ته نشین شدن و آغاز فرو رفتگی در خود.. درد درون و سکوت و به روی نیاوردن و بیخیال همه چیز و همه کس شدن..
در ادامه هم هنوز تجربه نشده...
به قدم طی نشود راهِ بیابانِ فراق
قطع این مرحله را بال و پری می‌باید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
هرگز به مزاج خود یکی دم نزنیغمهای مشترک..
از 17 18 سالگی شروع میشه.. اول هیجان تجربه های جدید و جذاب بودن همه چی..
از 22 23 حس متفکری و تمسخر همه چی.. 27 28 پرخاشگری و داد و بیداد با همه کس و همه چیز جنگ..
31 32 به بعد ته نشین شدن و آغاز فرو رفتگی در خود.. درد درون و سکوت و به روی نیاوردن و بیخیال همه چیز و همه کس شدن..
در ادامه هم هنوز تجربه نشده...
تا از دم خویش گردن غم نزنی
هر چند ملولی تو یقین است که تو
با اینکه ملولی ز کسی کم نزنی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
adnan senses - doldur be meyhaneci
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
تا راه قلندری نپویی نشود
رخساره بخون دل نشویی نشود
سودا چه پزی تا که چو دلسوختگان
آزاد به ترک خود نگویی نشود
برادر ببینم چی میگه رفیقم شاید براش مهم باشن
در حال حاضر 215 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 215 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول