نوشته اصلی توسط Milik
سرم داره گیج می ره . . .
انتهای اون راه به یه میدون گاه ختم میشه که همیشه هستند عزیزانی که آنجا برای بالارفتن ؛ تنِ زمینیشون رو نفرین نمی کنن
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
معروفا رو دیگه نه داره . . .
فقط یه سری جا کش موندن اورجینال . . .
اید تلو تلو بخوری این زمونه روسرم داره گیج می ره . . .
اوووه چه تصور خطرناکیجون میده یه بمب اتم بزنی وسطش فیت موشک زدنه
فرشته گان هر جایی
همه رو فراموش می کنم . . .
باید تلو تلو بخوری این زمونه رو
برم به خوابم ، صبح باید برم پی بی هوده گی . . .
در حال حاضر 80 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 80 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول