چِت ترین حالِ ممکن ...
چِت ترین حالِ ممکن ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
حالاکه چه؟
بروم فرم عکس هاراسیاه و سفیدکنم
عکس مدل هزاروسیصدوچهل ویک، دو، بندازم که مثلا پیرشده ام پای نداشتنت؟
بیا خودت ببین، یک ساعت پشت آیینه تمرین کردم لبخندم مصنوعی نشود، آخرش هم مصنوعی شد هیچ، بغضم هم افتاده توی عکس
اصلا میدانی، توبگو نقطه ضعف،
من اسمش را میگذارم عاطفه
آدم سگ راکنارخیابان ببیند
برایش دلسوزی میکند.
توکه روزی صدبارمیگفتی دوستم داری
آری، دلم میخواست فرم این عکس رنگی باشد مال همین هزاروسیصدونودوپنج،لبخندم ازته دل بود و تواینجا توی این عکس سرپاپشتم می ایستادی و دست هایت روی شانه هایم بود،
که همه بفهمند من تکیه گاه توام
بعدهم باخط خودت گوشه این عکس بالاسمت چپ، یک خط کج میکشیدی مینوشتی'یلدامون مبارک، 1395'
ولی خوب نمیشوددیگر،من هم پای این نشدن ها دست به گریبان سرنوشت میشوم ومیگویم:
فدای سرمان که این عکس سیاه وسفید است
فدای سرم که ندارمت
فدای سرت که میمیرم
چند وقتی بود که فیلم معرفی نکرده بودم
امشب سه تا فیلم میگم ، اگه میتونید حتما ببینید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
Le Doulos 1963
Kwaidan 1964
Lost In Translation 2003
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
@[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...] @[فقط کسانی که در سایت عضو شده اند قادر به مشاهده لینک ها هستند عضویت در سایت کمتر از 1 دقیقه ست. برای عضو شدن در سایت کلیک کنید...]
دمی با دوست در خلوت ،
به از صد سال در عشرت
من آزادی نمیخواهم ،
که با یوسف به زندانم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
چیزی که ازت توی خاطرمه
از روزای نوجوونی میومد
اگه اشکی رو گونه ی تو بود
بارونم با نگرونی میومد
چیزی که ازت توی خاطرمه
یه لباسه رنگ روزای خوشی
یه جوری بغل میکردی منو که
انگاری داری یکی رو می کشی
در حال حاضر 272 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 272 مهمان ها)