چند تا دیگه م هست یادم نی الان
ای کاش امروز نمی رفتم بیرون
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند
حس و حال همه ی پنجره ها ریخت به هم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
در حال حاضر 251 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 251 مهمان ها)