بنازم دفترچه تامین اجتماعی برادرم رو
بنازم دفترچه تامین اجتماعی برادرم رو
شرمت باد ای دستی که بد بودی بدتر کردی
هم بغض معصومت را نشکفته پرپر کردی
سر برده در گريبان بي خودتر از هميشه
حيفت نهايتي كه با من برابر كردي
اي تكيه داده بر من اي سر سپرده بانو
با اين نادرويشي ها آخر چرا سر كردی
دستي با اين بي رحمي ديگر بريده بهتر
بر من فرود آر اينك بغضي كه خنجر كردی
در حال حاضر 173 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 173 مهمان ها)