لجن رسید به این خانه و طهارت داشت!
بزرگ بود ولی عقده ی حقارت داشت
لجن گرفت جهان را... ولی الهی شکر
که قورباغه ی ما پرده ی بکارت داشت ...
لجن رسید به این خانه و طهارت داشت!
بزرگ بود ولی عقده ی حقارت داشت
لجن گرفت جهان را... ولی الهی شکر
که قورباغه ی ما پرده ی بکارت داشت ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
اینطوری نوشتم شما بفهمین کیو میگمنوشته اصلی توسط Hadi
کی ؟ توام شدی صابر دیوث . می گه نه می شناسم
به تنهايی مرد قبل سفر
به سنگينی بغض رو حنجره
شده سهمم از اين‌همه روز و شب
اتاقی بدون در و پنجره ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ریدی باوهادی نیست اون شخص؟
ف...اک به طوسی ،
ف...اک به جنتی ...
یکی هم بود
که پنجره جمع می‌کرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ساعت،25
امشب که گذشت فردا رو بگو
چه کنم چه کنم دل مارو بگو
عاشق شدم من...
میخواستم به سربازها بگویم
نامه های معشوقه هایشان را اگر بلند بلند بخوانند...
جنگ تمام میشود!!!
در حال حاضر 89 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 89 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول