ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای
از من چرا رنجیده ای ...
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای
از من چرا رنجیده ای ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای
از من چرا رنجیده ای ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیده ای
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیده ای
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای
از من چرا رنجیده ای ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مرا فراموش خواهی كرد
از من جدا خواهی شد..
پس مرا از غارم بیرون نكش
عادت هایم را از من مگیر ...
خصوصا
عادتی كه به " تنهایی" دارم را ..
من کجای تقویمت هستم؟
تو کجا ...
آیا ما برگی از تقویم را در روز عشق داریم؟
ولنتاین ، سپندارمذگان ، یا هر روزِ عشق دیگری و به هر فرهنگی ، فرقی نمی کند ...!
بد نیست گاهی به هر بهانه ای یادمان بیُفتد که "عشق" ، واقعاً مقدس است ...
بد نیست یادمان باشد ؛ که عزیزانمان ، فقط به دوست داشتنِ دلیِ ما نیاز ندارند ،
بدونِ اِبراز که نمی شود !!!
گاهی باید با رفتاری ، کلامی ، لبخندی ، هدیه ای ، به آن ها یادآوری کنیم که دوستشان داریم ...
یادمان باشد میزانِ علاقه و دوست داشتنِ ما را هیچ کس نمی تواند حدس بزند !
و یادمان باشد علاقه و دوست داشتن ها را باید گفت ، قبل از آن که دیر شود ...
در عشق ، غرور ، واقعاً بی معناست ...
اگر کسی را دوست داری ، همین امروز هرجور شده اثباتش کن ...
همه مان به "عشق" نیاز داریم ،
بدونِ "عشق" ، آدم شبیهِ رُبات ميمونه
در حال حاضر 147 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 147 مهمان ها)