امروز چه روز بدی بودحالم اصلا خوب نیست. باز هم دگیر شدم با یکی.گفتن نداره
امروز چه روز بدی بودحالم اصلا خوب نیست. باز هم دگیر شدم با یکی.گفتن نداره
حادثه جانکاه و دردناک جان باختن تعدادی از هموطنان عزیز در سانحه سقوط هواپیمای Atr72 در دامنه کوه دنا را تسلیت می گوییم.
زندگی یک جهنم است
اگه دائم به نداشته هایت فکر کنی
ما مردمان خاور میانه ایم...
بعضی هایمان در جنگ كشته می شویم،
بعضی در زندان...
بعضی هایمان در جاده می میریم،
بعضی در دریا،
حتی بلندترین كوه ها هم...
انتقام تنهایی شان را از ما می گیرند،
چرا كه ما شغل مان "مُردن" است.
بعضی ها را نوشتم
شعر شدند!
بعضی ها را نتوانستم بنویسم ،
اشک شدند!
بعضی ها را اما
نه
می شد نوشت
و نه
ننوشت!
آنها را فقط زیستم...
ما همیشه؛
یا جای درست بودیم
در زمان غلط
یا جای غلط بودیم
در زمان درست
و همیشه همین گونه
همدیگر را از دست داده ایم ...
داغی که تمدید شد
بغضی که دوباره راه گلو را بست
اشکی که بی اختیار رویِ گونه ی این ملت نشست
این ملتِ تنها، این ملتِ بیچاره
که جانشان بی ارزش ترین کالای سرزمین است...
به ثانیه های آخر می اندیشم
به واژه ی سقوط
به لحظه ای که تمام امیدها قطع شد
به مادری که فرزندش را در آغوش کشید
به پدری که غرق شد در نگاه آخر دخترش هنگام خداحافظی
به مردی که همسرش را برای یک عمر تنها گذاشت
به عاشقی که آخرین تصویر ذهنی اش، چشمان نگران معشوقه اش بود
به لب های لرزان کودکی که مچاله شده بود از ترس
به خلبانی که مرگ را مقابل چشمانش دید
به فریادهای کمک...
خدایا مگر در آسمان نیستی ؟
نشنیدی التماسشان را ؟
مگر آرزو نداشتند ؟
مگر چشم انتظار نداشتند در خانه هاشان؟
چرا به دادشان نرسیدی ؟
خدایا اصلا حواست به ما هست ؟
به ما که مانده ایم برای کدام مصیبت گریه کنیم
به ما که نمیدانیم اندوه کدام غصه را به دوش بکشیم
به ما که تنها گناهمان
زیستن در این اقلیم بی مسئولیت است...
در حال حاضر 145 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 145 مهمان ها)