بارون گرفته نم نم...
بارون گرفته نم نم...
ویژه عید نوروزنوشته اصلی توسط farhad4818
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
خاطره ...
یکبار که از سربازیم تعریف کردم.
یک روز ما یک ابگرمکن خراب داشتیم . قرار شد جاش یک ابگرمکن نو بخریم و هزینه کنیم. دو تا کارگر قزاق اوردیم.
( قزاق چشماشون ژاپنی شکله یادتون اومد)
بعد اینا از کلمه " ژ "زیاد استفاده میکنن مثلا کنار میگن ژنار .. مثلا بگیر میگن ژگیر خلاصه ...
وقتی اوردیمشون ابگرمکن را جا بجا کنند . دو نفر بودن اون یکی به یکی دیگه میگفت مراقب باش روی من نیوفته و از کنار بگیر
بعد دیدم مثل مجسمه داره نگاش میکنه . گفت گرفتی گفت اره . بعد این بلند کرد دیدم اون یکی داره مثل مجسمه نگاش میکنه ...
داشت ابگرمکن می افتاد روش . گفت کمرم کمرم . من بهش گفتم کسخول بیا کمک.. رفتم گرفتم کمکش کردم تا ابگرمکن نگهش داریم.
وقتی که ابگرمکن گذاشتیم سرجاش طرف مثل سگ حمله به یارو گفت شییییییرم دهنت . مگر بهت نگفتم ژنار وایستا از ژیر بگیر ژونی...
از خنده ترکیدم ... گفتم اینا کی هستن... من اگر کمک نمیکردم یعنی سگاه رفته بود. بخیر گذشت
ویرایش توسط FARHAD_4818 : 03-16-2018 در ساعت 11:22 PM
ویژه عید نوروز
بذار کمی در اب نمک باشند. همچین خبری هم نیست
اينو يادم رفت بگم وقتي واس اولين بار وارد پادگان شديم يه سربازي گفت به جهنم سبز خوش اومدين من اولش نفهميدم منظورش چيه وقتي به فاكمون دادن فهميدماون وختی که توی جهنم سبز کرمون بودی باید . . .
میومدم توی پادگان برات مرخصی یِ با حقوق می گرفتم ، می رفتیم خیابون هزار و یک شب . . .
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
افسانه جون
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
خاطره ...
یکبار که از سربازیم تعریف کردم.
یک روز ما یک ابگرمکن خراب داشتیم . قرار شد جاش یک ابگرمکن نو بخریم و هزینه کنیم. دو تا کارگر قزاق اوردیم.
( قزاق چشماشون ژاپنی شکله یادتون اومد)
بعد اینا از کلمه " ژ "زیاد استفاده میکنن مثلا کنار میگن ژنار .. مثلا بگیر میگن ژگیر خلاصه ...
وقتی اوردیمشون ابگرمکن را جا بجا کنند . دو نفر بودن اون یکی به یکی دیگه میگفت مراقب باش روی من نیوفته و از کنار بگیر
بعد دیدم مثل مجسمه داره نگاش میکنه . گفت گرفتی گفت اره . بعد این بلند کرد دیدم اون یکی داره مثل مجسمه نگاش میکنه ...
داشت ابگرمکن می افتاد روش . گفت کمرم کمرم . من بهش گفتم کسخول بیا کمک.. رفتم گرفتم کمکش کردم تا ابگرمکن نگهش داریم.
وقتی که ابگرمکن گذاشتیم سرجاش طرف مثل سگ حمله به یارو گفت شییییییرم دهنت . مگر بهت نگفتم ژنار وایستا از ژیر بگیر ژونی...
از خنده ترکیدم ... گفتم اینا کی هستن... من اگر کمک نمیکردم یعنی سگاه رفته بود. بخیر گذشت
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
خاطره ...
یکبار که از سربازیم تعریف کردم.
یک روز ما یک ابگرمکن خراب داشتیم . قرار شد جاش یک ابگرمکن نو بخریم و هزینه کنیم. دو تا کارگر قزاق اوردیم.
( قزاق چشماشون ژاپنی شکله یادتون اومد)
بعد اینا از کلمه " ژ "زیاد استفاده میکنن مثلا کنار میگن ژنار .. مثلا بگیر میگن ژگیر خلاصه ...
وقتی اوردیمشون ابگرمکن را جا بجا کنند . دو نفر بودن اون یکی به یکی دیگه میگفت مراقب باش روی من نیوفته و از کنار بگیر
بعد دیدم مثل مجسمه داره نگاش میکنه . گفت گرفتی گفت اره . بعد این بلند کرد دیدم اون یکی داره مثل مجسمه نگاش میکنه ...
داشت ابگرمکن می افتاد روش . گفت کمرم کمرم . من بهش گفتم کسخول بیا کمک.. رفتم گرفتم کمکش کردم تا ابگرمکن نگهش داریم.
وقتی که ابگرمکن گذاشتیم سرجاش طرف مثل سگ حمله به یارو گفت شییییییرم دهنت . مگر بهت نگفتم ژنار وایستا از ژیر بگیر ژونی...
از خنده ترکیدم ... گفتم اینا کی هستن... من اگر کمک نمیکردم یعنی سگاه رفته بود. بخیر گذشت
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
جونم فداش شمافسانه جون
چه بگویم نگفته هم پیداست/غم این دل مگر یکی و دو تاست...
آقا
در حال حاضر 176 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 176 مهمان ها)
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول
