پشتِ پرِ پروازم ،
بازارِ داسِ ...
پشتِ پرِ پروازم ،
بازارِ داسِ ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
منم که میام ،
از پشت قبر آرزو ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
من هم کورم ،
هم لالَم ،
هم کَرم ،
هم خیالم ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
میخواستم به سربازها بگویم
نامه های معشوقه هایشان را اگر بلند بلند بخوانند...
جنگ تمام میشود!!!
در حال حاضر 240 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 240 مهمان ها)