یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
کاشکی یه روز صبح شه ،
کاش ،
فقط ای کاش ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
برای خاکسپاری ،
تمام باغچه هارا ،
به مادرم بسپارید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
مگر بهار که سر شد ،
کنار سنگ مزارم ،
دلی دوباره بکارید ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
یادت میاد ،
می گفتی آسمون اگه زمین بیاد ،
همیشه عشقمی دوستت دارم زیاد ،
هنوز از این دروغ تو خوشم میاد ...
یکی هم بود
که پنجره جمع میکرد
تا آسمانِ بیشتری داشته باشد ...
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
در حال حاضر 138 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 138 مهمان ها)