در مسیر زاینده رود افسانه
تمامِ تو سهمِ منه | به کم قانعم نکن
sadegh1
نوشته اصلی توسط FARHAD_4818 صابون میخوره تا ته بعد میره مغازه بسته ای میخره صاحب مغازه میگه همه گلنار دادیم به تو مصرفت خیلی بالاست صادق اوه اوه، خوبه من با این وضع گرانی، از صابون استفاده نمیکنم
نوشته اصلی توسط KamkarDel جونم سهد جون هیچی، یه دختر خوشکل دیدم، دلم آب افتاد سرکه بخور
نوشته اصلی توسط FARHAD_4818 سرکه بخور فایده نداره فرهاد، باید منم برم حموم
صادق وارد شد
نوشته اصلی توسط KamkarDel فایده نداره فرهاد، باید منم برم حموم نزن بابا ... کف دستت چاله می افته خخخخخخ
نوشته اصلی توسط FARHAD_4818 نزن بابا ... کف دستت چاله می افته خخخخخخ
نوشته اصلی توسط KamkarDel الان کف دستشو نگاه میکنه
نوشته اصلی توسط Sahand.M می خواستم بگم چرا یوسف و زلیخارو آپ نمی کنی یادم افتاد قبلا آپ شده ینی حافظه در این حد به ف ا ک رفته طبیعتاً یه آدم نمی تونه تمام زنده گیش رو توی فایل تکست ثبت کنه . . .
sadegh1, Sahand.M
نوشته اصلی توسط KamkarDel صادق وارد شد از خواب بیدار شد
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 109 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 109 مهمان ها)
مشاهده قوانین انجمن